دلیل علیل
اما دلیل علیل دارن
برا همین
نه به نتیجه میرسن
نه تاثیر میذارن
نه حتی ..
نمیگم به کارت
ایمان داشته باش
انگیزه شرط اصلیه
یا حتی ..
همین که دلیل درست داشته باشی کافیه
اما دلیل علیل دارن
برا همین
نه به نتیجه میرسن
نه تاثیر میذارن
نه حتی ..
نمیگم به کارت
ایمان داشته باش
انگیزه شرط اصلیه
یا حتی ..
همین که دلیل درست داشته باشی کافیه
من نمیدونم این چه باگ عصبیه تو انسان که یهو همچین رفتاری ازش سر میزنه؟
احساس کمبوده!؟
احساس خود کم بینیه؟!
احساس تجمیع افاضاته؟!
احساس سوزش موضعیه؟!
یا برای امتحان از کار نیفتادن سیستم تکلم دهانیه؟!
دواش چیه؟
بی توجهیه؟!
سر تکون دادن الکیه؟!
پاشدن رفتنه؟!
تشکر کردنه؟!
کف زدنه؟!
یا متاسفانه متاسفانه دامن زدنه.... اوه اوه اوه
اگه کار به اینجا رسید برید شلوار راحت بپوشید که شب موندید بحث حالا حالا ها ادامه داره..
مثلا طرف اصلا متفاوت نیست اتفاقا خیلی هم معمولیه (البته به نظر من) اما تو صحبت هاش به دفعاتو با پشتکار زیادی هی میگه متفاوته! یا مثلا اصلا خوش تیپ نیست اما بی دلیل شروع میکنه به تعریف داستان هایی که خودشو توش تبدیل به یه هنر پیشه جذاب کرده! راستش گاهی فکر میکنم برخلاف باور پیشینیانمون انگار برای بعضی ها با حلوا حلوا کردن دهن هم شیرین میشه
بد نیست متخصصین و دانشمندان جای اینکه انقدر رو این موضوع کار کنن که چی سرطان زاست و چی نیست یا اینکه آلوورا رو دیگه کجاها بمالی خوبه یکمم رو این مسایل تحقیق و تفحص کنن شاید خیلی مشکل ها حل شد.
ببخشید دیگه دیر به دیر خدمت میرسیم و هر وقت میایید دستمون تو آشپزخونه بنده
اما سعی میکنم هر وقت هستم با دست پر بیام
راستش الان دستم پر هست اما زحمتم دارم
دوست دارم با همفکری شما طرح یه برنامه جدید رو بنویسم که به نظرم یه اتفاق تازه تو رسانه میتونه باشه، طرح یه برنامه که یه جور شبکه اجتماعی رادیویی باشه.
راستش چند هفته پیش طرحمو با بعضی از دوستان درمیون گذاشتم و ازشون کمک گرفتم، حالا دیگه نوبتی هم باشه نوبت شماست. بهم بگید، به نظر شما
یه شبکه اجتماعی رادیویی چه بخشایی برای مشارکت مخاطبش احتیاج داره؟
----------------------------------------------------------------------------------------------------
خیلی خیلی از دوست های گلم ممنونم بابت پیشنهاداتشون. ای کاش میتونستم نظرهایی رو که بصورت خصوصی برام اومده بزارم رو صفحه که ببینید اما به احترام اینکه خواستید خصوصی باشه نمیزارم. چیزی که هست اینه که من شک ندارم خیلی از شما ها اگه فرصتش رو داشتید برنامه سازهای خیلی خوبی بودید.. مثلا یکی همین دوست خوب که فقط به اسم خانم zeinab کامنت میذارن. درود بر شما.
باز هم ممنون
لطف کنید به ارایه پیشنهاداتتون ادامه بدید
برخی حقايق در باره ليبی و قذافی که رسانه های ديگر از انتشار آن خودداری میکنند.
- بدون بهره به مردم ليبی وام داده می شود.
- دانشجويانی که در رشته های تخصصی آموزش می بينند از دريافت يک دستمزد معمولی بهره می برند تا آموزش آنها تمام شود.
- اگر کسی قادر نيست کار پيدا کند دولت تمام حقوق اورا تا زمانی که کار ديگری پيدا کند می پردازد (حقوق دوران بيکاری)
- آن هنگام که کسی ازدواج میکند زوج بطور مجانی صاحب يک آپارتمان مجانی از سوی دولت می شود.
- هرکسی می تواند در هرجای دنيا به تحصيل اشتغال پيدا کند در آنصورت دولت 2500 يورو به اضافه هزينه اتومبيل را به او می دهد.
- اتومبيل ها به قيمت تمام شده کارخانه فروخته می شوند.
- ليبی به هيچ کشور يا دستگاهی بدهکار نيست حتا يک سنت. طلبکاری برای ليبی نيست.
- آموزش رايگان برای همه شهروندان.
- 25% از جمعيت ليبی دارای تحصيلات دانشگاهی هستند.
- گدا در شهر ها نيست، بی خانمان و کارتن خواب نيست تا زمانی که بمباران های اخير آغاز شد.
- نان در ليبی پانزده سنت (کمتر از يک چهارم دلار) است .
بگو چرا آمريکا و ديگر کشور های سرمايه داری ليبی را دوست نمی دارند. قذافی تمايلی برای دريافت وام از بنياد پولی جهانی يا بانک جهانی که از بهره بالا برخوردار است ندارد. در زبان ساده تر ليبی يک کشور مستقل بود! اين يکی از دلايلی است که جنگ با ليبی آغاز شده است.
قذافی ممکن است يک ديکتاتور باشد اما اين مسئله نمی تواند و نبايد مشکل آمريکا ويا کشور های ديگر بحساب آيد. قذافی تنها کشوری است که توليدنفت میکند ولی پول آنرا نه دلار آمريکا ونه يورو را می پذيريد بلکه طلا را جايگزين آن کرده است.
اين می تواند ديگر کشور های جهان را به ورشکستگی بکشاند زيرا کشور های غربی اغلب ذخيره طلا به اندازه کافی ندارند تا در مقابل پول های بی رويه ای که چاپ میکنند پشتوانه ای باشد.
وبلاگ احتمال نقل قول فوق را تایید یا تکذیب نمیکند. صرفا جهت اطلاع!
امیر مومنان علی (ع): "ما در روزگاری به سر میبریم که بیشتر مردم آن، بی وفایی و دغلکاری را زیرکی می دانند و نادانان، آن مردم را با تدبیر و چاره اندیش می خوانند."
اصلا چرا باید زمونه رو شناخت؟ چرا باید به دور و برمونو به کرده و نکردمون فکر کنیم؟ حالا یه جور میشه دیگه.. یکم شادیم یکم ناراحت یکم بی خیالیم یکم عصبی یکم این وری یکم اونوری.. خلاصه اعتدال احتمالا گم شده! امشب دنبال اعتدال میگشتم میخوام هرچی پیدا کردمو باهات شریک شم...
یکی از شاخصه های برجسته در سیاست علوی، اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در تصمیمات و اقدامات سیاسی بوده، امیرمومنان علی (ع) هر گونه افراط و تفریط و انحراف به راست و چپ را گمراهی می دونستن و در سیاست خودشون جز بر اعتدال و میانه روی برنمی تافتن چون باورشون این بود که جاده حق، مسیر الهی و سنت نبوی از افراط و تفریط به دور است و نمی توان جز با اعتدال و میانه روی به عاقبت نیکویی رسید.
حضرت علی (ع) پس از بیعت مردم با وی در مدینه در نخستین خطبه حکومتی خودشون این نگرش رو اعلام کردند و در عمل هم پایبند بودند: "انحراف به راست و چپ گمراهی است، راه مستقیم و میانه، جاده وسیع حق است. کتاب باقی ابدی و آثار نبوت بر این راه پرتو افکنده است، پیشرقت سنت از همین راه است و گردیدن عاقبت به سوی همین مقصد است."
ایشان در جایی دیگر فرمودند: "راه و روش ما میانه روی است"
و فرمودند: "ما همان تکیه گاه میانه ایم، کندرو به آن بپیوندد و تندرو به سوی آن برگردد"
و فرمودند: "بهترین پیرو من گروه میانه اند"
و ... "دوستت را از سر اعتدال دوست بدار، شاید که روزی دشمنت گردد و دشمنت را از سر اعتدال دشمن دار، شاید که روزی دوستت شود."
و .. "بر جای خود بایستید، در برابر بلاها و مشکلات پایداری ورزید، دست و شمشیرهایتان را در هوای زبان های خویش به کار مبرید و در آن چه خدا شما را به آن نینگیخته، شتاب مورزید."
و . "از کارها آن را بیشتر دوست بدار که نه از حق بگذرد و نه فروماند."
این فقط یه گوشه از گنجینه وسیع خرد بزرگانمونه
سالهاست ستارگان را میشمارم
و شب چادر برمیچیند
و من میدانم
این حوالی
عالمی هست
فراسوی همه بندها
و کسی هست
که هیچ نامی نمیتوان بر آن نهاد
ذات او عشق است
درس او عشق است
راه او عشق است
و آرام در دلم میگوید
تو که من را داری
چرا در وادی خواسته ها و رنج ها سرگردانی؟
خودم گفت: خودش را ناراحت مکن پنجره گشوده گردید!
خودش گفت: حدس میزدمی! چون آزاد کردن همچون بادی از توان آدمی به در است.
خودم گفت: حدس خود را بیهده مزن که زمان زمان بو کشیدن است و حدس و گمانه زنی فسیل گشته است.
خودش خوب بو کشید و گفت:
آری انگار بو هایی میاید!!!
خودم جواب داد:
آری عجب نسیم بو داری است!
این نسیم مهربانی از کدام سو می آید که اینچنین دلتنگ نفسی عمیق هستم؟
خودش آنچنان بو کشیده بود که هوشیاریش زیر سوال رفته بود، پس الباقی داستان از زبان راوی:
ندایی از برون پنجره چنین برخاست:
چوب... پنبه... میزنیم...
خودم از پنجره سرک کشید و دریافت که نسیم برخاسته از پنبه های تشک اصغر آقا بغال سر کوچه است.
خودش تا موضوع را فهمید فریاد بر داد که آیا کسی قاچاقی باد در باد انداخته یا این نسیم اصل است و خالص؟ و دوباره هوشیاریش زیر سوال رفت!
کودکی، استپ.. آزاد کنان، گرم بازیهای کودکی ندا در داد:
کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!
ترکیبی از ماده و معنی
از جسم و جان
از طبیعت و ماوراء آن
مشتی گل دمیده شده از روح خدا
خداوندی که به من کرامت بخشیده
و بر بسیاری از مخلوقات برتریم داده
و نعمت های زمین را به من ارزانی داشته
آری
من انسانم
در تلاش برای رسیدن به لیاقت
لیاقت جانشینی خدا در زمین
...
چون من گدای بی نشان مشکل بود یاری چنان
سلطان کجا عیش نهان با رند بازای کند
...
و گاهی این چنین نیستم
گاهی تندیس زشتی ام
ناسپاس و طغیانگر
عجول و شتاب زده
تنگ چشم و حسود
حریص و جنگ طلب
قدرت طلب و دروغگو
و در حال سقوط ورطه انحراف
...
پشمینه پوش تند خو از عشق نشنیدست بو
از مستی اش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند
...
احتمال زیادی وجو داره که رای های خاموش در این دوره انتخابات شرکت کنند. این گروه شرکت کنندگان شامل افرادی میشن که برای اولین بار در انتخابات شرکت میکنند، بنابراین به احتمال زیاد مدتی به تماشای تعامل دیگران (رای های روشن) مینشینن و بعد مطابق با اون الگوها انتخاب خودشون رو انجام میدن، با این حساب بازهم این اندیشه های بیدار هستند که تاثیرگذارند و نه رای های خاموش، در حقیقت به احتمال زیاد کاندیدایی انتخاب میشه که با اعلام برنامه هاش بهترین تصویر رو در ذهن جامعه ترسیم کنه.