چشم من ... نگاه من
خدا به خاک نگاه کرد و گفت:
هر سر سودایی دارد، هر قدم قدمگاهی و هر چشم نگاهی، و هر نگاه آنی.
خاک از آن نگاه قد کشید و انسان شد..
و انسان چشم به هر چه می دوخت نگاهش حالتی غریب میگرفت.
حالتی آشنا..
حالتی از رگ گردن به او نزدیکتر
.
+ نوشته شده در شنبه نهم آبان ۱۳۸۸ ساعت 18:42 توسط وحید نیکوقدم
|
وحید نیکوقدم، نویسنده، سردبیر و تهیه کننده، دانش آموخته رشته های جامعه شناسی گرایش پژوهشگری و دامپزشکی و بدنیا آمده در انتهای بهار 1361